دیالکتیک تنهایی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

تسکین

به این فکر می کنم ، ما هیچ وقت زندگی نکردیم و نمی کنیم ما صبح و شب و زندگی را مرگ می کنیم، بدون هیچ دلیل روشنی یک عذاب را کش می دهیم، سالهاست منتظر کسی هستیم که بیاید و معجزه ای کند ما خسته های بی رغبت همیشه از چیزهایی دم می زنیم که نیستیم، ما همیشه زندگی را در لحظه تلف کرده ایم، همیشه به روزهای بهتر فکر کرده ایم بی آنکه بدانیم اصلا روز بهتر چیست؟هنوزم که هنوز نمی دانیم روز بهتر،حال بهتر، آدم بهتر کی پیش می آید ما فقط بدنبال تسلی دل خودمان هستیم هیچ وقت درمان را دوست نداشته ایم، تسکین موقت را به درمان دائم ترجیح داده ایم شاید کسی قبول نکند ما عمری از خود و دیگران فرار کرده ایم!  پی نوشت: از ارتفاع میترسم افتاده م از بلندی از آتش میترسم سوخته ام به کرات از جدایی میترسم رنجیده ام چه بسیار از دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 147 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 11:16

بالاتر از سیاهی

هرکسی از زندگی سهمی دارد، موضوع اصلی عدالت است،عدالت در تقسیم مواهب که اصلا درست نیست.زندگی همانقدر که زیباست به همان اندازه ناعادلانه است افکار آدمی در یه راستا با هم حرکت می کنند،برعکس رفتارها که  مدام از همدیگر سبقت می گیرند بیچاره آدمی !در این تشویش درونی گاهی برای زندگی دست و پا میزند گاهی برای مرگ خود.غافل از اینک تو این منجلاب خسته کننده وکسالت بار مدت هاست در تاریکی ذهن خویش وامانده است و از همان روزی که به قلب خود اجازه احاطه به مغزش را داد . باید به فکر امید از دست رفته خود می بود یا همه چیز را فراموش می کرد؟ پی نوشت: برای باقی ماندن قرنها تکثیر شدیم بی آنکه بدانیم گورستانها تنها وارثان واقعی زمینند...  سهیل پیلتن دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 147 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 14:56

وانهاده

می دونم که هیچکس وقت این را نداره که عمیقا بخودش نگاه کنه و  خیلی از من بدتر ها برای کشف نقطه های تاریک درونی خودشان فقط به دیگران خیره میشدنزیاد طول نکشید تا بفهمم در جایی هستم که برای هیچ کس مفهوم نیستم برای همین است که شوق زندگی را کنار گذاشتم و برای همیشه خودم رابه سکوت و نیروهای روزمرگی سپردم تا سیلی خور دست هایی نباشم عمیقا غمگینم می کنند.همیشه فکر میکردم تنهایی من از دنیام بزرگتره حالا که به اینجا رسیدم،می تونم اینو واضح ببینم من و دنیام جزیی از تنهایی هستم هر دری را باز کردم تنهایی به من هجوم آورد از هر چه گفتم و به هر کجا رفتم تنهایی در انتهای راه مرا در آغوش خود کشید هیچ‌وقت در زندگی متوجه نشدم که چی میخوام همیشه نیروهای متضادی من از جایی به جایی دیگری کشیدند نتونستم همیشه به یک ط دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : وانهاده, نویسنده : fshaer205 بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

سرگشته

بدترین ورشکستی در جهان از دست دادن اشتیاق است.     پی نوشت: در اندرون من خسته دل ندانم کیست  که من خموشم و او در فغان و  دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

برخورد خیلی خیلی نزدیک

  فکر نمی کردم که ترس در من انقدر قوی بشود که نتوانم به چیزی پناه ببرم…؟   پی نوشت: گم کرده راه خزان رستاخیز بیهوده گ® دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 127 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

سکوت

به روستا آمدم، به محل دیدارمان نگاهی کردم: نه تو بودی، نه ندایی و حرکتی/  پیش از ما دیوارها همدیگر را بوسیده بودند. ا دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

شکوفه های خزان

هیچ وقت پشیمانی برایم ارزش نداشت،اگر باز هم به گذشته برگردم همین کارها دوباره تکرار خواهم کرد .خیلی ملال آور و کسالت بار است غصه ی گذشته ها را خوردن و از آن بدترچطور می توانl از زندگی لذت ببرم که ساعت شش و نیم صبح با صدای آلارم گوشی از خواب بلند شم، از زیر پتو گرم و نرمم بیرون بیام، لباس هام با چشمای خسته و بی حوصله بپوشم، یک صبحانه اجباری بخورم،دوش بگیرم،منتظر سرویس بمونم تا از راه برسه من به مکانی که قراره توش واسه یک نفر دیگه کلی پول در بیاره، ببره، تازه کلی هم سپاسگزار باشم واسه موقعیتی که بهم داده شده؟کاش امشب دیگه صدای تپش قلبم زودتر از آلارم گوشی قطع شه(: پی نوشت: گم گشته ام ، کجا؟ندیده ای مرا ؟  حسین پناهی دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

مریض حالی

نازنینا گاهی اوقات زندگی برایم مثل یک خواب غمگین و تلخ می شود دلم می خواد حرف هایم را بشنوی دلم می خواد یک بار دیگه به خانه ی من برگردی حالا که دارم این نامه را برای تو می نویسم خیلی دلتنگتم و نمی دانم چرا دلم تنگ کسی ست که فراموش کرده بودم همیشه همین طور هستم حتی وقتی می خواهم حرف های روزانه ام را بزنم دلم برایت تنگ می شود بدون شک عاملی هست که مرا رنج می دهد ولی خودم نمی فهمم هیچ علت حالات و روحیات عجیب خودم را نمی فهمم دیشب نشسته بودم فکر می کردم و پیش خودم گفتم حتما علتش این است که تنها هستم و تنهایی باعث تفکر و ناراحتی من شده تو زودتر بیا ... پی نوشت: خوبش این است که می دانیملیوان برای آب خوردن استبدش این که نمی دانیمتشنه ی چیستیم.   آنتونیو ماچادو دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 143 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

پاییز

پاییز را... تنهایی به دوش می کشیم
و نمی‌بینیم برگ‌ها هم
جفت جفت می‌میرند.

دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

تنهایی ابدی

تنهایی تو تمام لحظات زندگیم با من بوده.همه جا.تو خونه و مدرسه ودانشگاه و سرکارم.راه فراری نیست عزیزتر از جانم خسته بودم ..فکر میکردم با یک خواب شبانه همه چیز درست می شود ولی قضیه خیلی بیشتر از این حرفاست.به اندازه ی هزاران سال،خستگی و کسالت تو وجودم ته نشین شده بود. رازهای ناگفته و خاطرات پنهانیم بقدری دردناک بودند که حتی از بازگو کردن آن برای خود نیز وحشت داشتم چه برسد به دیگران. دنبال چاره ام من بیچاره! پی نوشت: گفتم دری ز خلق ببندم به روی خویش ...! دردیست در دلم که ز دیوار بگذرد ... سعدی دیالکتیک تنهایی...
ما را در سایت دیالکتیک تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fshaer205 بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 23:55

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه